سهم افراد دارای معلولیت در ساختار سیاسی ایران ؛ نگاهی تحلیلی به چالشها و ضرورتها
در ایران بیش از ۱۰ میلیون نفر زندگی میکنند که بنا به گزارشهای رسمی مانند سرشماریهای سالهای اخیر و گزارشهای سازمان بهزیستی، به نوعی دارای معلولیت هستند. این جمعیت عظیم، سهم قابل توجهی در ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور دارند، اما سهم آنها در عرصههای سیاسی و تصمیم سازی به طرز قابل تاملی بسیار ناچیز است. این نابرابری نه ناشی از محدودیتهای ذاتی آنها، بلکه معلول ساختارها و فرآیندهای سیاسی بسته و تبعیضآمیز است.
در بررسی وضعیت موجود، نکتهای روشن است: در تاریخ معاصر ایران، هیچ فرد دارای معلولیت به عنوان وزیر، استاندار یا نمایندهای شناختهشده در ردههای بالای حکمرانی حضور نداشته است. این خلأ نه صرفاً نشانه فقدان فرصتهای فردی، بلکه نشانگر محدودیتهای سیستماتیک است که افراد دارای معلولیت را از دسترسی به مناصب کلیدی محروم کرده است.
بررسی تجربیات جهانی نشان میدهد که حضور فعال افراد دارای معلولیت در سیاست، نه تنها ممکن بلکه مطلوب است. کشورهایی مانند کانادا، بریتانیا و آمریکا در سالهای اخیر با تدوین قوانین حمایتکننده و برنامههای توانمندسازی، سهم قابل توجهی از مناصب تصمیمگیری را به این قشر اختصاص دادهاند. به عنوان مثال، نمایندگانی مانند تام ویدمن در آمریکا یا استیفن لوئیس در کانادا، نمادهایی از حضور موثر معلولان در سطح سیاستهای کلان به شمار میروند. این نمونهها ثابت میکنند که مناسبسازی ساختارها برای حضور فعال معلولان در سیاست، نه یک امتیاز ویژه، بلکه ضرورتی اجتماعی و دموکراتیک است.
متأسفانه، در ایران نه تنها اقدامات مناسبی برای فراهم آوردن زمینههای حضور سیاسی افراد دارای معلولیت انجام نشده، بلکه مشکلات زیرساختی و فرهنگی نیز سد راه آنهاست:
فقدان قوانین الزامآور در زمینه سهمیهبندی یا حمایت از کاندیداهای معلول در انتخابات
نبود آموزشهای تخصصی و فرصتهای برابر برای آموزش سیاسی و مدیریت
کمبود نهادهای مدنی و شبکههای حمایتی قوی برای سازماندهی و مطالبهگری سیاسی
نگاه غالب اجتماعی که معلولیت را محدودیت تعریف میکند نه ظرفیت
از سوی دیگر، تاکید صرف بر ساختارهای فیزیکی مانند رمپ و آسانسور در ساختمانهای دولتی، نمیتواند به تنهایی مشکل را حل کند. «رمپ» در سیاست باید به معنای ایجاد «فضای عبور» برای تفکرات تازه، توانمندیهای متفاوت و حضور فعال اقشار متنوع جامعه باشد.
مطالبهگران حقوق معلولان باید فراتر از درخواست کمکهای معیشتی، خواستار سهم شرافتمندانه در قدرت سیاسی و تصمیمگیری باشند. مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی میتواند تضمینکننده ایجاد سیاستهایی باشد که واقعاً مشکلات این جامعه بزرگ را رفع کند، نه اینکه آنها صرفاً به صورت نمادین یا به عنوان دریافتکننده حمایت دیده شوند.
اگر امروز در این زمینه جدی فکر و اقدام نکنیم، فردا بازگرداندن این خلأها بسیار دشوار خواهد بود. لازم است احزاب سیاسی، نهادهای قانونگذار، و دولت در قالب طرحهای جامع توانمندسازی، سهمیههای انتخاباتی، و اصلاح قوانین انتخاباتی، بستری فراهم کنند تا صدای واقعی و تصمیمساز این قشر شنیده شود و از محرومیت سیاسی رهایی یابد.
در نهایت، این مطالبه یک حقوق انسانی بنیادین است؛ حضور فعال و موثر معلولان در ساختار سیاسی کشور، نشانهای از دموکراسی پایدار، عدالت اجتماعی و توسعه متوازن است.
رامین فرجی : فعال رسانه ای و سیاسی
